نمیخواستم «رجایی» را بپذیرم/حرف داریوش ارجمند را بر سرم میکوبند
تاریخ انتشار: ۲۸ شهریور ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۰۴۳۳۸۲
خبرگزاری مهر- گروه هنر- عطیه موذن: سریال «راز ناتمام» به کارگردانی امین امانی به تازگی در شبکه یک به پایان رسیده است. این سریال که در حوزه تاریخ معاصر ساخته شد برای اولین بار سراغ برخی از شخصیتهای انقلاب رفت و آنها را به تصویر کشید.
سریالی که محور آن شهید رجایی و شهید باهنر قرار گرفتند و شخصیتهای دیگری همچون شهید بهشتی، آیت الله هاشمی رفسنجانی، جوانی مقام معظم رهبری، بنیصدر و… در آن به نمایش درآمدند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
سریالی که میتوانست پر از جذابیتهای دراماتیک تاریخی و داستانی باشد اما صرفاً به روایتهایی از بخشهایی از تاریخ بدل شد که حتی نتوانست با مستندهای ساخته شده در حوزه تاریخ معاصر هم برابری کند و از آنها هم چند گام عقب تر بود.
بازیگرانی از جمله سیدجواد هاشمی، فرهاد جم، رامین راستاد و علیرضا مهران مهمترین نقشهای این سریال را بر عهده داشتند که روایتی فلاش بک گونه از زمان حال به تاریخ معاصر داشت.
این سریال جزو اولین تجربههایی بود که یک کارگردان سراغ اثری با این ابعاد میرود و میتواند نقطه آغازی باشد تا آثار بیشتری از این دست ساخته شود و نقایص و ضعفها را در پروژههای بعدی جبران کرد.
سیدجواد هاشمی بازیگر نقش شهید رجایی در گفتگویی از کمبود بودجه به عنوان یکی از مهمترین معضلات این پروژه و همچنین حضورش در این سریال سخن گفت که در زیر میخوانید:
*شما نقشهای مختلفی از شهدا را در فیلم و سریالها ایفا کردهاید و حتی شهید رجایی را هم پیش از این بازی کرده بودید، بازی دوباره در این نقش برای شما چالشی هم داشت؟
این دفعه سوم بود که نقش شهید رجایی را بازی میکردم پنج اپیزود از خلاصه داستان زندگی شهید رجایی را هم غیر از مجموعه «دولت عشق» بازی کرده بودم. دفعه اول سعید ملکان مرا گریم کرد و این بار هم محسن دارسنج مرا گریم کرد. سه گریم که در عین حال از یک نقش است از فردی که به نظرم مهمترین شخصیت تاریخ انقلاب در طول ۵۰ ساله گذشته است. شخصیتی که به نظرم حیف شده است و میشد فیلم یا سریالهای خیلی بهتری مختص شهید رجایی ساخته شود. کارهایی که خیلی قویتر و ماناتر است و در قالب الف ویژه ساخته شود. نمی دانم چرا به سادگی از ساخت فیلم و سریال درباره شهید رجایی آن هم با پروداکشن مناسبتر گذر میکنند.
درباره چالش باید بگویم من ابتدا بازی در این نقش را نپذیرفته بودم و اعلام هم کردم که به نظرم فرد جدیدی این نقش را بازی کند بهتر است. اولین بار که من در سریال «دولت عشق» برای شهید رجایی گریم شدم هیچکس انتظار نداشت اینقدر شباهت داشته باشم. خودم هم انتظار نداشتم و ابتدا قرار بود در ان سریال نقش یک راوی را بازی کنم. پنج یا ۶ بازیگر آمدند و گریم شدند و هیچیک را کارگردان نپسندیده بودند. من صرفاً برای تست پشت آینه گریم نشستم و سعید ملکان درخواست کرد که راوی و شهید رجایی یک نفر شوند و بعد یک باره ریش مرا از ته زد. این برای دومین بار بود که ریشم را در زندگی میزدم که بار اول برای شهید کشوری بود و بار دوم برای شهید رجایی بود. حدود ۶ ساعت زیر گریم بودم تا همه اذعان کردند که خیلی شبیه شدهام.
*و درنهایت باز هم برایتان تجربه نویی بود؟
برای من بازی دوباره در نقش شهید رجایی هیجان انگیز بود چون هر سه باری که نقش این شهید را بازی کردم سه روایت متفاوت از زندگی و حرفه او را میبینیم. در «دولت عشق» بیشتر بخشهای زندان و شکنجه بود. در آن مجموعه اپیزودیک هم روایتی اخلاقی از این شهید میبینیم و در سریال اخیر همراهی و همکاری با شهید باهنر را میدیدیم. من متن را که خواندم دیدم هیچ ارتباطی با دو متن قبلی نداشت بنابراین برایم اتفاقی نو بود.
*نکتهای خود شما اشاره کردید که حیف است به راحتی از کنار این شخصیتها عبور کنیم. البته فیلمنامه به شما برنمیگردد اما همین کار را هم فکر میکردیم خیلی بهتر و قویتر و حماسیتر میتواند باشد و نشد. فکر میکنید چرا؟
من ابتدا یک مقدمه بگویم ما پنج شخصیت مهم در انقلاب داشتهایم امام خمینی (ره)، علی شریعتی، آیت الله هاشمی رفسنجانی، شهید بهشتی و شهید رجایی که شخصیتهای مبارز در رسیدن انقلاب به نتیجه بودهاند که متاسفانه برای هیچیک اثری که در خور آنها باشد ساخته نشده است. مطلب دوم اینکه کل بودجه این سریال به اندازه یک فیلم سینمایی هم نبوده است. کار استانی است و اساساً خرج کردن برای چنین فیلم و سریالهایی اینقدر نازل از پایه اشتباه است.
چه انتظاری میتوان از امین امانی داشت درحالیکه او هنوز به گروه و تیم بدهکار است. بخشی از بودجه از طرف مرکز امور استانها پرداخته نشده است و من میدانم که امین امانی با چه بودجه اندکی این سریال را ساخته است. وقتی سناریویی داریم که به مهمترین شخصیتهای تاریخ انقلاب میپردازد. بهتر است نسازند و یا تلویزیون بودجهای حسابی برای کار بگذارد. من این نکته را به آقای عباس فاطمی رییس محترم مرکز سیمای استانها هم گفتهام که خودش چند دهه است در حوزه سریال سازی فعالیت دارد.
*به هر حال معمولاً گفته میشود این مسائل پشت صحنه را مخاطب نمیداند او ویترین سریال و خروجی نهایی کار را میبیند اما اتفاقاً در نهایت ترکش انتقادهایش متوجه شما خواهد بود.
بله همینطور است. فیلمنامه کار از جهت تحقیقی کار متوسطی بود. فیلمنامهای که خودش متوسط است چطور امکان دارد از آن کار خیلی خوبی دربیاید. وارد کار که میشویم میبینیم وضعیت تولید از حیث بودجه باز هم متوسط و حتی ضعیف است. اینها درحالی است که خود سریال پر از شخصیت است مخاطب با خودش فکر میکند کاری پخش خواهد شد که در آن مهمترین شخصیتهای تاریخ معاصر حضور دارند و توقعش بالا میرود.
ببینید وقتی توقعات بالا میرود هرچقدر هم برای فیلم و سریالی زحمت کشیده شده باشد در ذهن مردم ضعیف به نظر میرسد *و آنچه که میبیند در نهایت در ذوق او میزند.
ببینید وقتی توقعات بالا میرود هرچقدر هم برای فیلم و سریالی زحمت کشیده شده باشد در ذهن مردم ضعیف به نظر میرسد. هرچند من معتقدم این سریال با بودجهای که داشته، زمانی که صرف شده و توانی که برایش گذاشتهاند اثر قابل قبولی است. اتفاقاً عامه مردم این کار را دوست داشتند. خیلیها که سن شان از ۴۰ سال گذشته بود و تقریباً انقلاب را درک کرده بودند با سریال ارتباط برقرار کردند.
*در جایی که نوجوان و جوان امروز دارد کارهای روز جهان را میبیند و آن قهرمانها و شخصیتها روی او اثر میگذارند چنین کارهایی هم تاثیرگذار خواهد بود؟ به ویژه که خود شما هم فیلمساز هستید و ذائقه مخاطب را در استفاده از پروداکشن و… میدانید.
من قبول دارم و خودم با بودجه ایرانی، فیلمهایم را به صورت بیگ پروداکشن ساختهام. «تورنادو» و «اهوی پیشونی سفید» را با شرایط سختی ساختهام با دکور، آکسسوار، گریم، ویژوال افکت و… به گونهای هزینه کردم که بخش عمده بودجه فیلم هایم با اینکه پرفروش بوده، هیچ گاه سرمایهاش برنگشته است. من به پروداکشن اعتقاد دارم اما واقعیت این است که تلویزیون بیشتر برای سریالهای تاریخی هزینه میکند. مثلاً الان بیشتر برای سریال «سلمان فارسی» یا «موسی» بودجه میدهد تا برای سریالهای تاریخ معاصر.
اگر تلویزیون اعتقاد داشته باشد که میشود شهید رجایی و بهشتی را بهتر معرفی کرد و حداقل به عنوان الگویی برای مسئولان نظام باشند تا اینها بفهمند میشود خدمت هم کرد. مگر از شهید رجایی یا شهید بهشتی خادم تر هم داشتهایم؟
*شاید نگران بودهاند که بودجه را دست چه کسی میسپارند.
اصلاً اعتماد نشد. این حرف چه معنایی دارد؟ وقتی سریال «سلمان فارسی» به میرباقری میدهند به خاطر رزومه اش است چرا به من نمیدهند؟ چون من رزومه ساخت کاری با این پروداکشن را نداشتهام. چرا «موسی» را به کسی که رزومه خوبی دارد چون میدانند کارگردانی بلد است و یا توان کار ساخت این کارها را دارد. با این حال میدانم امین امانی کارگردان این سریال خیلی زحمت کشید و حتی فراتر از آنچه فکر میکردم خروجی کار است ظاهر شده است. با این حال و با همه این اوصاف کسی از عقاب انتظار کبوتر ندارد.
*خود شما که در این سالها بیشتر فیلم کودک ساختید دغدغه ساخت چنین سوژههایی را نداشتهاید؟
من به دو گونه خاص علاقمندم یکی کارهایی درباره اهل بیت است که در نمایش و تله تئاتر بیشتر عملی کردهام مثل دروازه ساعات که همیشه دوست داشتهام آن را سریال کنم و هیچ گاه بودجه اش را به من ندادهاند و فکر میکنم به من اعتماد نمیشود. با این حال اجتناب میکنم درباره شخصیتهای سیاسی و تاریخ معاصر سریال بسازم. شما فکر میکنید همه سخنرانیهای شهید بهشتی از تلویزیون پخش میشود؟
*یعنی به دلیل کاری که ایده آل باشد و به پخش نرسد نمیسازید؟
معلوم است که پخش نمیشود. همین الان به من بگویند مثلاً درباره دکتر شریعتی فیلم بساز. معلوم است که دوست دارم. چون فرد تاثیرگذار انقلاب است اما این کار نمیتواند به پخش تلویزیونی برسد. فکر میکنید همه سخنرانیهای امام (ره) از تلویزیون پخش میشود؟ همین الان وقتی صحیفه امام (ره) را میخوانید میبینید سخنانی دارد که امکان پخشش نیست. ما اگر این واقعیتها را بگوییم انگ سیاست به ما زده میشود و من دوست ندارم. من یک فرد مذهبی هستم و حتی فکر میکنم در همین حوزه هم اساساً بخشهایی از زندگی حماسی امام حسین (ع) را هم نمیتوانم به تصویر بکشم.
*از اینکه نقش شهدا را بازی کنید خسته نمیشود؟
همین الان اگر دو کار موازی به من پیشنهاد دهند که یکی تیم خوب و بودجه و شرایط راحتی داشته باشد و موازی آن کار دیگری باشد که بگویند قرار است به خاکریز بروی همان را میپذیرم چون دغدغه ام آن است.
برای یک نقش چرا اینقدر به من هجمه وارد شد که یا عذرخواهی کنم یا از جرگه آدمهای اخلاقی خارج شدهام *حضور شما در «زخم کاری» خیلی دیده شد ممکن است باز هم چنین نقشی را بپذیرید چون حاشیههای مختلفی هم برای شما داشت؟
در زخم کاری نقش چندان منفی نبود. کاملاً خنثی بود. اما اگر نقش شمر و یزید را هم بدهند چون هدفش مقدس است حتماً میپذیرم. برخی میپرسند چرا در سریال «دادستان» مسعود ده نمکی نقش منفی بازی کردی، ولی سریال میخواست حرف خوب بزند پس من هم میپذیرم. اما زمانی به من پیشنهاد میشود که در سریال اقازاده یا در قلادههای طلا نقش منفی بازی کنم و اینجا نمیپذیرم. به نظرم لخت شدن من در استخر برای مردمی که از من انتظار دیگری داشتند قابل هضم نبود، ولی این را نمیفهمم. مرحوم علی سلیمانی هم نقشهای منفی و مثبت داشت و در خیلی از فیلمها هم شهید شده بود اما کسی روی او حساسیتی نداشت. فکر میکنم به دلیل تعداد شهید شدن من در فیلم و سریالها حساسیتی وجود دارد که البته برای من هم عزیز است.
با این حال مردم باید با واقعیتی رو به رو شوند این حساسیت روی من و نقشهایم تا حدی منطقی است اما غیرمنطقی است که ناراحت شوند. اگر اعتراض کنند که چرا برای خانه سازی در کشوری خارج از ایران تبلیغ کردهای حق دارند که من هم عذرخواهی کردم و پذیرفتم که اشتباه کردم. اما برای یک نقش چرا اینقدر به من هجمه وارد شد که یا عذرخواهی کنم یا از جرگه آدمهای اخلاقی خارج شدهام، این را متوجه نمیشوم، بالاخره من بازیگر هستم یا نیستم؟
*فکر میکنم بخشی به همان نگاهی برمیگردد که یک بازیگر را هم تا جایی بالا میبریم که مقدس شود.
خب این اشتباه است مثلاً زمانی داریوش ارجمند گفته بود من که نقش مالک اشتر را بازی کردم نباید بیلیارد بازی کنم. من این حرف را نمیفهمم. ایشان سمت استادی بر من دارد ولی این مردم را به اشتباه میاندازد. خود ایشان در ادم برفی نقشی را بازی کرد که ته خلاف است، بعد این جمله را میگوید و بعد همین جمله او را در سر من میکوبند. مردم باید دیدگاهشان را تغییر دهند و البته عیبی هم ندارد که از من انتظار هم داشته باشند.
کد خبر 5592616 عطیه موذنمنبع: مهر
کلیدواژه: مقام معظم رهبری شهید رجائی سید جواد هاشمی سریال ایرانی کنار قدم های جابر اربعین حسینی تئاتر ایران اربعین 1401 سی و نهمین جشنواره فیلم کوتاه تهران فیلم کوتاه تئاتر شهر کارگردان تئاتر حسن روح الامین عکاسی خانه هنرمندان ایران آلبوم موسیقی موسیقی ایرانی بازیگر تئاتر فیلم و سریال تاریخ معاصر شهید رجایی شهید بهشتی امین امانی فکر می کنم شخصیت ها سریال ها بودجه ای
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۰۴۳۳۸۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
زنده نگهداشتن خاطرات دفاع مقدس یک ضرورت است
با این بازیگر گفتوگویی داشتیم.
شما در سریال نونخ با ظاهری متفاوت حضور داشتید. یکی از سکانسهای مورد توجه بازی شما در این سریال زمانی است که با یک چرخش روی ویلچر شخصیتهای دیگر را غافلگیر میکنید. چگونه به اجرای این صحنه رسیدید؟
خدا را شاکرم که آن سکانس بهخوبی انجام شد و مورد توجه بینندگان سریال قرار گرفت. طوری که تقریبا همه از من میپرسند که آیا آن پرش از روی ویلچر کار بدلکار بوده یا نه؟ از آنجایی که ورزش جزو لاینفک زندگی من است و در پرواز با پاراگلایدر، شنا، اسکی، تنیس، به شکل حرفهای کار کردهام، بنابراین آمادگی بدنی خوبی برای انجام حرکاتی اینچنین دارم و امیدوارم در آینده نقشهایی نوشته شوند که بیشتر بتوانم از توانمندیهای جسمانی خود در ارائه آن نقشها بهره بگیرم.
بازیگران نونخ چند فصلی است که با مخاطبان همراه هستند اما شما در این فصل به قصه اضافه شدید. ماجرای همراهیتان به این گروه چگونه رقم خورد؟
گروه کارگردانی نونخ تصمیم به انتخاب من برای بازی در این سریال گرفتند و دلیل پذیرفتن نقش از جانب من در ابتدا شخص خود سعید آقاخانی در سمت کارگردان بوده است، چراکه ایشان از همکاران بسیار خوب و قدیمی هستند. علاوه بر آن موفقیت این سریال طی سالهای گذشته که به یک برند تبدیل شده، قطعا در انتخاب من تأثیرگذار بوده است. خرسندم از اینکه نقشی را در این سریال و در کنار دوست قدیمی خود در مقام کارگردان، عهدهدار بودم. همچنین تهیهکننده این کار آقای فرجی که از مدیران قدیمی با شناسنامه قابل قبول بودند، از دیگر دلایل حضور من در سریال نونخ است.
با توجه به گریم متفاوتتان در این نقش مخاطبان چه بازخوردی داشتند؟
بازخوردی که از حضور در مجموعه نونخ داشتم، فوقالعاده عالی بود و مثل همیشه مردم به من لطف داشتند. شکر خدا بینندگان سریال، با این نقش ارتباط بسیار خوبی برقرار کردند، هرچند در ابتدا و با توجه به گریم سنگین نقش من در سریال، برخی مخاطبان به من خرده گرفتند که چرا چنین نقش بیحال و بیرمقی را انتخاب کردهام اما بعد از اینکه چند قسمت از سریال پخش و کاراکتر اصلی من در نونخ نمایان شد، همگی اذعان داشتند که نقش من در سریال عالی بوده و الان منتظرند که کاراکتر تانیا دوباره به ادامه قسمتهای سریال بازگردد. مخاطبان دائم از من سؤال میکردند، حالا که تانیا با گریم جدید به ماموریت دیگری رفت، دوباره کی بازمیگردد و من بالبخند میگفتم که اجازه بدهید ببینیم نویسنده چه تصمیمی برای تانیا خواهد گرفت.
با توجه به آمادگی جسمانی که دارید چرا پیشتر از این توانایی در ایفای نقشهایتان استفاده نکرده بودید؟ ممکن است تا امروز بسیاری از مخاطبان شما از آن بیاطلاع باشند.
انتخاب بازیگر هم از مقولاتی است که در بسیاری از آثار حالت غیر حرفهای پیدا کرده است؛ طوری که ابتدا از ما قیمت میپرسند در حالی که نه فیلمنامهای خوانده شده و نه نقش ما در آن کار مشخص است. گویا قیمت میگیرند که به اندازه قیمت پیشنهادی ما برایمان نقش تعریف کنند؛ این درد مدتهاست گریبان حرفه بازیگری را گرفته در صورتی که در گذشته ابتدا به ما فیلمنامه داده میشد، بعد پیشنهاد نقش و در صورت قبول نقش بحث مالی، دستمزد و قرارداد پیش میآمد. این مسائل موجب شده تا من بازیگر به خیلی از چنین پیشنهادهایی توجه نکنم و ترجیح بدهم اوقات خود را به مطالعه، خواندن کتاب و ورزش اختصاص دهم و آنقدر منتظر بمانم تا یک کار گروهی خوب و با عوامل حرفهای مثل نون خ به من پیشنهاد شود که امیدوارم اتفاقاتی مثل تجربه حضور در نون خ برای من بیشتر بیفتد. با توجه به سابقه ۳۲ ساله بازیگری من و اکثر همکاران در این حوزه، همواره منتظر چنین اتفاقاتی هستیم تا پیشنهاد کاری در خور به ما بشود تا از هنر بازیگری خود در جای درستی استفاده کنیم، نه برای هر نقشی و به هر قیمتی.
عدهای از بازیگران پس از چند سال اشتغال در این حرفه به سمت کارگردانی میروند. با توجه به سابقهای که در ایفای نقش در ژانرهای مختلف دارید، هیچوقت دغدغه تجربه سایر شاخههای هنری مثل نویسندگی و کارگردانی را داشتید؟
باتوجه به سابقه دیرینه من در کتاب خواندن، همکارانی که از دوستان صمیمی من هستند، با علم به این موضوع، معمولا به من این لطف را دارند که فیلمنامههایشان را بخوانم و نکات مورد نظرم را به لحاظ چفت و بست قصه برایشان نوشته و یادداشت و تا حد امکان کمکشان کنم. بارها هم از من برای کارگردانی هنری دعوت شده و همکارانم معتقدند که این نگاه در من وجود دارد ولی اساسا دغدغه من اینها نیست و فقط بازیگری را ترجیح میدهم. اصولا از آن دسته بازیگران هستم که عقیده دارم، من بازیگرم، ترجیح میدهم در یک شاخه باشم و خوب آن را جلو ببرم و از این شاخه به آن شاخه نکنم ولی هستند عزیزان همکاری که تمایل به تجربه سایر رشتهها دارند و قابل احترام میباشند.
برای ایفای نقش بیشتر به آثار کمدی علاقه دارید یا اولویتتان گونه دیگری است؟
همانطور که اشاره کردم آنچه در انتخاب نقش برای شخص من اولویت دارد، دوست داشتن آن نقش، ارتباط گرفتن با نقش و همذاتپنداری با آن است. با توجه به اینکه من به مدت 8 سال تا سال 1402، بازرس انجمن بازیگران سینما و تلویزیون ایران بودم که البته بعد از آن خودم را درگیر این عنوان نکردم، از این رو با دغدغه بسیاری از بازیگران مطلع هستم. گاه شاید مردم جامعه بر من خرده گرفتهاند که چرا فلان نقش را بازی کردهام و من در جواب آنها میگویم که من هم مثل شما هزینه زندگی و درمان دارم و باید نیازهای فرزندم را تامین کنم.
اتفاقا بهتازگی وقتی برای تسویه وام به بانک مراجعه کرده بودم، عدهای با تعجب میپرسیدند مگر شما هم نیاز به وام پیدا میکنید؟! باید در نظر داشت که تنها تعداد محدودی از بازیگران دستمزدها و رقمهای آنچنانی دریافت میکنند که البته دلیل این اختلاف دستمزدها هم مشخص نیست. بقیه بازیگران با توجه به تجربه بازرسی من در انجمن بازیگران، اکثرا مشکلات مالی داشته، مستاجرند، از این جهت بهدلیل مسائل مالی گاه مجبور به قبول نقشی میشوند که شاید خیلی مورد پسند ایشان نیست. آنچه که همواره برای من جای سؤال دارد، بیمه صنف بازیگران است و با اینکه این بیمه از نوع بیمه کارگری است؛ سابقه کار و سنوات، سختی کار و بازنشستگی به ما تعلق نمیگیرد و ما شامل بیمه بیکاری نمیشویم، حتی اگر مدت بیکاری ما از چند سال تجاوز کند. ضمن اینکه من بازیگر مستندات تصویری، قراردادی برای اثبات سوابق کاری خود دارم؛ چگونه است که از ۳۲ سال سابقه مستند، تنها ۱۲ سال آن در بیمه برای من لحاظ میشود. امیدوارم در این خصوص مسئولان مربوط نگاه مثبتی به اهالی هنر داشته باشند تا بازیگری مثل زهره حمیدی که مدتها است با بیماری شدیدی دست و پنجه نرم میکند و بعد از این همه سال فعالیت، بیمه ندارد، بتواند برای دوران میانسالی، بیماری و از کار افتادگی خود، نقطه امیدی داشته باشد. برای مثال درهمین سریال نونخ در عرض یک هفته، پنج حادثه برای گروه فنی رخداد، حشره ناشناختهای گریمور را نیش زد، هرچند که شکر خدا برای خود من اتفاقی نیفتاد، ولی از آنجا که اتفاق ناخواسته است، در نتیجه مباحث مطرح شده درخصوص بیمه و امثال آن شامل تمامی صنوف این حوزه مانند عوامل فنی، گروه صحنه و... میتواند نقش مهمی در عملکرد و تامین کلیه عوامل و صنوف هنری داشته باشد. ضمن اینکه در این خصوص خانه سینما با برچسب تلویزیونیزدن به اغلب بازیگران، از حمایت حداقلی بازیگران شانه خالی میکنند. در صورتی که بازیگری، منهای بازیگری تئاتر که به صورت زنده اجرا میشود، در تلویزیون، فیلم کوتاه و سینما برای نمایش حس به مخاطب، از فرمول یکسانی تبعیت میکند و احساس او در هرکدام از این مقولات کم و زیاد نخواهد بود. بازی در مقابل دوربین یک شکل است و نیاز به برچسب زدن و ارجاع به سازمان دیگر ندارد. امیدوارم از اندک بازیگرانی که بالای 20سال سابقه کار در تلویزیون دارند و در سالهای بازیگری، سختیهای بسیاری متحمل شدهاند، بیشتر حمایت شود و با ارائه تبصره یا مصوبهای به سازمان بیمه تامین اجتماعی، ضمن پرداخت حق بیمه از جانب هر بازیگر، سوابق کاری او را به وی بازگردانند. من از سال ۷۵ عضو خانه سینما هستم و شروع بازیگریام از سینما بوده است؛ بعد از این همه سال، برای تمدید کارت عضویت، میخواهند پنج نقش یک سینمایی در سال را ارائه دهیم در صورتیکه ما در سال، مگر چند کار سینمایی تولید میکنیم که نقش یک آن، خانمها باشند و هر بازیگری برای تمدید کارت خود بخواهد رزومه بازی در نقش یک آن را به خانه سینما ارائه دهد.
درصورتیکه من نشان «ب هنری» معادل فوقلیسانس از فرهنگ و ارشاد دارم و اینکه ارشاد من را برای اعطای نشان هنری قبول دارد ولی خانه سینما آنهم برای تمدید کارت نه! ضمن اینکه همه ما با یکدیگر در ارتباط بوده و همکار هستیم که در بینابین این همکاریها عنوان میشود اساسنامه اشکال دارد و هنوز بعد از یک دهه این اشکالات در اساسنامه رفع نشده است. کاش نهادها و سازمانها بهجای برپایی مجلس ترحیم و مراسم یادبود بازیگران، در زمان حیات آنها، نقش حمایتی از بازیگران داشته باشند تا یک بازیگر باسابقه مجبور نباشد مثلا برای دریافت وام آنهمه دوندگی کند.
با تمام این چالشها همچنان دغدغه بازیگری دارید و به این شغل بهصورت حرفهای نگاه میکنید. چرا؟
عشق به مردم اصلیترین محرک ما در عرصه بازیگری است و من از زمان قبول حضور در «نونخ» امیدوار بوده و هستم که بتوانیم حتی برای دقایقی شادی به خانههای مردم ببریم تا در این روزگار دقایقی بخندند و این حداقل کاری است که ما میتوانیم با عشق و جان برای هموطنان خود انجام دهیم. خدا را شاکرم جزو معدود افرادی هستم که مردم به من اطمینان دارند. در فضای مجازی به من پیام میدهند، از مشکلات خود میگویند، کمکهایشان را از طریق من در اختیار نیازمندان قرار میدهند و من نیز تا جایی که در توانم بوده و به یاری خدا از اعتبار و ارتباط خود در جایگاه هنر، به نفع مردمم استفاده کردهام. تا جایی که برایم مقدور باشد سعی میکنم مشکلات آنها را پیگیری و کمک کنم.
تا امروز چه نقشهایی را دوست داشتید بازی کنید اما به شما پیشنهاد نشده یا بههردلیل امکان حضور در آنها را نداشتید؟
بازیگری مانند دنیای واقعی، اقیانوس بیکرانی از نقشهای متعدد است. یکی از نقشهای مورد علاقه من، حضور زنان کشورم در جنگ هشتساله در مقابل عراق است که یکبار پیش از این افتخار بازی در فیلم دختران جنگ به کارگردانی آقای عبداللهیان را داشتم و در آن، نقش یکی از زنان مدافع خرمشهر در زمان حمله رژیم بعثی را ایفا کردم. در این فیلم شاهد چهار دختر مبارز هستیم که سه نفر از آنان به شهادت میرسند. من هنوز برای بازی در آن نقش به خود میبالم. مقوله جنگ هشتساله ما چیزی است که هیچوقت نباید فراموش شود و هنوز میتوان کلی در مورد آن نوشت و تکرار کرد تا آن رشادتها هیچگاه از ذهن مردم ما پاک نشود. دلم میخواهد بازهم فیلمسازان ما با نگاه متفاوتتری به آن بپردازند؛ چراکه وظیفه ما این است که آن هشت سال را زنده نگه داریم. در زمان جنگ، من خردسال بودم و بیشتر صدای آژیرها را به یاد دارم. در آن دوران مادر من بهعنوان پرستار سه شیفت سر کار حاضر بود و در آن میان وقتی به رزمندگان امدادرسانی میکرد ریهاش با گاز خردل درگیر شد و نای او تاول زد، طوری که به حد مرگ رسید.
مادر من اکنون ۸۰ ساله است اما تأثیرات جنگ، فشار کار سخت در آن دوران و افسردگیهای ناشی از آن، سیر در خاطرات گذشته و تاثیری که آن زمان در اثر نبودن مادر بر سر فرزندان خردسالی که در خانه میماندند، همگی فشارهای دوران جنگ است. وقتی که در مدرسه امتحان ریاضی داشتیم با صدای آژیر، برگهها به هوا میرفت و ما با اضطراب و وحشت به سمت پناهگاهها میگریختیم و همه اینها فشارهای روحی آن دوران است که هنوز با ما مانده است.
اگر پیشنهاد فیلم یا سریال دفاع مقدسی داشتید، تمایل دارید با کدام کارگردان کار کنید؟
امروزه شرایط متفاوت شده است. گاه کارگردانها و عوامل جوان آنقدر در تکنیک کارگردانی یا سایر رشتهها مثل فیلمبرداری، صدا و مانند آن تبحر دارند که بهواقع گوی سبقت را ربودهاند. با توجه به سابقه همکاری که با نوید محمودی داشتهام، چون این کارگردان نگاه انسانی در کار دارد، احترام خاصی برای او قائل هستم و به عقیده من برکت کار نوید محمودی بیشتر بهدلیل رفتار درستی است که در جایگاه خود دارد. در سریال فهفه، من، حسین رفیعی و سوسن پرور با نوید محمودی در مقام تهیهکننده همکاری داشتیم و بهرغم اینکه آن زمان قرار بود دستمزدها را صداوسیما پرداخت کند اما او برای اینکه مدیون بچههای گروه نشود، با پول فروش منزل خود دستمزد عوامل گروه را پرداخت کرد. هرچند که قبل از آن دو قسط را پرداخت کرده بود و ما معترض شدیم که چرا چنین کاری کرده است. اگر چنین افرادی کارشان دیده میشود، حقشان است چرا که هاله انرژی درستی دارند. متاسفانه اعتراض به دیرکرد حقوقها موجب میشود به کارهای دیگر دعوت نشویم در صورتیکه وقتی تهیهکننده و کارگردانی توقع دارد بازیگرش بهموقع سرکار حضور یابد و تمام احساسش را در خلق نقش بهکار گیرد، میبایست خود نیز به تعهد و قراردادش پایبند باشد و در زمان معینی با بازیگر و عوامل خود تسویه کند. در کل باید همه عوامل گروه به نوعی پشت هم باشند تا هریک از افراد گروه ازجمله بازیگر یک مجموعه که تامین یک خانواده برعهده اوست و مستاجر است به مشکل برنخورد.
همه نقشهایم را دوست دارم
سماواتی به جامجم میگوید: در سالهای اخیر با سریالهای خوبی چون خوشنام، شهرک رنگینکمان که در ژانر کودک بود، چسب زخم با کاراکتری به نام هما که جزو کاراکترهای مورد علاقه من بود، بوم و بانو بوم با کاراکتر دلربا و چند کار دیگر برای تلویزیون کار کردهام که تقریبا همه آنها را دوست داشته و نمیتوانم بین آنها تفاوتی قائل شوم؛ چرا که وقتی من با نقش خود ارتباط برقرار میکنم دیگر برایم فرقی نمیکند که در چه نقشی و برای چه ژانری قرار است ایفای نقش کنم. اخیرا در یک کار سینمایی به نام تصویر آخر بازی کردهام که فعلا در مرحله موسیقی توسط محمد فرشتهنژاد است. تدوین آن پایان یافته و بهنظر من در اکران بتواند موفقیت خوبی در میان مخاطب کسب کند زیرا نقشی که من در این اثر برعهده داشتم همچنان در ذهن من مانده و مرا درگیر خود کرده است؛ از اینرو انتظار میرود که بازتاب مثبتی برای مخاطب داشته باشد. مادری که فرزند معلول و توانخواه خود را با نگرانیها و دغدغههای ذهنی قابل تامل، بزرگ میکند و همواره نگران آینده او، بعد از خودش است. چنین مسألهای ازجمله مواردی است که جامعه کنونی ما با آن مواجه است؛ بازخوردی که ما باید در رفتار با این عزیزان در سطح جامعه داشته باشیم، نیازمند فرهنگسازی است تا رفتار درستی را در مواجهه با این قشر داشته باشیم.